چند ساعت است؟ تمام هستی من با دخانیات تفی بی حاصلی گره خورده. به انتهای شبی آمدم که عمق سیاهی چنان زیاد بود که کس قطر چهار سانتُمِتری این آسمان ندید. دارد برای زایش تو درد می‌کشد. هی تو لگد بزن. دارد برای لیس‌ِ‌ش تو شیر می‌شود، { در مستراح } به ناگاه عق بزن. فریاد هم دگر نتوانی؟ بمیر پس. طغیان نخواستیم ز تو نقاش رنگ less. آه ای خفنیت تلالو شده در جدایی‌ِ، بین تو و تمامی ابناء کهکشان. مردی بخواب که روز ها گذشته است. دیگر تمام شده مهلت، سِقط سِقَط.

با این کلام بدنت گرم می‌شود؟

چگونه باید برای تو گفت که من، خواهم که دیگر هیچ کدام این ذهن بازی های غیر انتلکت را ناخواه. ای نخورده از سخن مگو. اول بیا بخور، ببینم، بگایمت.

ای خشم، ای تباهی بی رنگ، ای صدهزار امید ِ سوسک در زیر خشم چکمه ی خشمگین ناتوانی ت، بر کنترل بر امر ادراک نشدنی.
خواهم که بخوابم.ـ
خواهم که هیچ. بعد از سه روز و تمامی. بعد از رفتن میان آدم ها، کسشر گفتن ها به اندازه تمام سیزده روزی که حرف با کسی نزدی کسشر گفتن، باید بعد از چهار ساعت تقلا با تصویر هایی که به هیچ راهی نشانی نداشتند، از این جا سر بیاورم؟ این ؟ خواهم گفتن که این عدالت نیست. گه هم مخور. هی شکر کردم و گفتی سه نقطه ها. هی . استغفِرُ لِلاه گفته ها.

ما را خفه.
مارا بدون هوا.


آما برای آن‌ها، اما برای تقدیر، اِما برای مرحوم، اُما برای راهی ... انشاءُ لِله آخر بزا بمیر ...

تو ,ای ,ها ,هی ,خواهم ,تمام ,بعد از ,و تمامی ,خواهم که ,دارد برای ,ها، کسشر

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

tinkpad fatemehakbari مرجع مقالات رسمي عطر زنانه هيترهاي رستوراني گرماتاب daryarayaneh اخبار شرکت آب و فاضلاب شهری و روستا - آبفای ایران کتابخانه شهید الیاس موحد تازه های صنعت گروه آموزشی شیمی استان کردستان ( گرووپی کیمیای پاریزگای کوردستان ) ...